معلوم نیست چه چیزی برای دختر بهتر کار می کرد، نواختن گیتار یا نواختن با دیک پدرش. معلوم شد که بابا نه تنها یک معلم موسیقی خوب است، بلکه یک معلم خوب جنسی است، زیرا او دخترش را رد نکرد و با خوشحالی زیاد نوازش های آغاز شده را ادامه داد. اتفاقی که افتاد همان بود. محارم غیرمسئولانه در موقعیت های مختلف با حداکثر شدت شور و هیجان صورت گرفت.
دختر تصمیم گرفت دوست پسرش را با مادر شهوترانش در میان بگذارد. زن باتجربه با دست و دهانش خروس پسر را آتش زد. و سپس نمایش شروع شد. مامان روی خروس می پرید و دختر شکافش را زیر زبان آن مرد مرتب کرد. سپس موقعیت ها تغییر می کند. دختر روی دیک، و مامان لیس می شود. پسر بچه که دختر کوچک را باز کرد، با گهواره ای روی میز بیلیارد او را لعنت کرد. و در پایان، مادر سیری ناپذیر دخترش را حیله گر کرد. همه راضی بودند.
به یونجه ای که به سراغ گاو آمده به این می گویند. چنین زیبایی شگفت انگیز و یک نگهبان. همه این موارد در خالکوبی هنوز، این حتی بیشتر روشن می شود. معلوم شد که نگهبان هم آدم با شعوری است، به پلیس زنگ نزد و پول را به صورت مشابه دریافت کرد. تماشای چهره دختر شکسته یا حیرت زده و ناراضی وقتی او را از پشت کباب می کرد خنده دار بود. دوست دختر عالی پیش رفت، مثل پایی برای چای.
¶¶ عوضی، من هم مقداری می خواهم ¶¶