یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
همه عوضیها خودارضایی میکنند، اما این یکی با شهوت یک پورهمانیا نفوذ میکند. او میخواهد همه سوراخهایش را دراز کند، آنها را با فالوسهای بزرگ پر کند و برای تماشاگران تقدیر کند. بله، بله - این چشم انداز دیده شدن و تکان خوردن روی بدن او است که این بلوند را شهوتران و رها می کند. او می داند که چگونه مردان را غافلگیر کند و از این تکنیک ها استفاده می کند. من فکر می کنم این شکاف ها نیاز به سه طرفه دارند! در غیر این صورت یک پایان او متوجه نمی شود.
♪ آلیس، من میخواهم تو را به سختی لعنت کنم ♪